یادگیری زبان سیستانی (زابلی): راهنمای جامع برای علاقهمندان
زبان سیستانی، یکی از گویشهای اصیل و کهن ایرانی است که در مناطق شرقی ایران به ویژه سیستان و بلوچستان رواج دارد. این گویش، با ریشههایی در فارسی دری و عناصری از فرهنگ پهلوانی سیستان، نه تنها یک ابزار ارتباطی، بلکه گنجینهای از ادبیات شفاهی، ضربالمثلها و ترانههای محلی است. اگر شما هم به یادگیری این زبان شیرین علاقهمندید، این راهنما میتواند نقطه شروع خوبی باشد.
چرا زبان سیستانی را یاد بگیریم؟
-
حفظ میراث فرهنگی: یادگیری این گویش به حفظ و انتقال فرهنگ و ادبیات شفاهی سیستان کمک میکند.
-
ارتباط بهتر با مردم منطقه: اگر قصد سفر یا زندگی در سیستان را دارید، تسلط به این گویش ارتباط شما را با locals عمیقتر میکند.
-
جذابیتهای ادبی: بسیاری از ترانهها، داستانها و مثلهای سیستانی هنوز به فارسی معیار ترجمه نشدهاند و یادگیری زبان، شما را به این گنجینهها متصل میکند.
یادگیری زبان سیستانی نهتنها یک مهارت زبانی، بلکه سفری به دل فرهنگ و تاریخ شرق ایران است. با تمرین روزانه، استفاده از منابع موجود و ارتباط با گویشوران بومی، میتوانید به این زبان زیبا مسلط شوید. اگر شما هم تجربهای در یادگیری گویشهای محلی دارید، آن را با ما به اشتراک بگذارید!
آئیکه Aika: لالائی
ام باغ am bAq: هوو
ام زلف am zolf: با جناق
باربند bAr band: اصطبل
بانجو bAnjo: بادمجان
بچّوش bachchush: مارمولک
بره bre: برادر
براورکی brAvarki: مسابقه
بندوک bandok: قتداق
بی بی bi bi: مادر بزرگ
بپور ba’pur: پدر بزرگ
پائه pAa: رعد و برق
پپّ papp: شُش
پتّوک pottok: قورباغه
پرتّ pratt: شکم
پلپلاسی palpalAsi: پرستو
پلغوت palqut: طوفان
پوتّک puttak: نوزاد
پورزال purzAl: پیرزن
تجگی tajgi: سمنو
تروشّ trushsh: ترش
تندور tandur: تنور
ججّ jajj: جوجه تیغی
جغر jqar: جگر
جلاف jlAf: خوش بر و رو
جولّاکه jollAka: عنکبوت
چپه تو chapa’ tow: واژگون
چتّ chatt: چک، تو گوشی
چرمت chormet: بیدست و پا
چغوک choqok: گنجشک
چلپاسه chalpAsa: مارمولک
چلپتکی chalpatki: زد و خورد
چلّوک chollok: ریز ماهی
چلمه چلو chalma chalow: فرفره
چنگول chongol: انگشت
چوچّه chuchcha: جوجه
چوچّک chuchchak: نیشگون
چوشّک chushshak: پستانک
چز چز chez chez: چیستان
خاسر khAsar: پدر زن، پدر شوهر
خالو khAlu: دائی
خراس khrAs: گفت و گو
خذمت khezmat: خدمت
خوزگار khozgAr: خواستگار
خوش khosh: مادر زن، مادر شوهر
خوش لوچّه khosh luchcha: خواهر زن
خوله khowla: جلف، لوس
داش dAsh: نانوائی
دتّ datt: پخمه
دجگ dajg: گره
ده سوزک da’ sozak: شاهی (سبزی)
ده ده da’ da’ :آبجی
دوء dow: فحش
دولاب dowlAb: دردسر
رخص rakhs: رقصس
رند rand: رد، اثر
زند zend: زندگی
زنی ze’ni: زانو
سپست spest: یونجه
سرچک sar chak: کف زدن (میمنت)
سلّه sella: زنبیل
سور sur: بور
سولاخ sulAkh: سوراخ
سیه تو sia tow: سیه چرده، سبزه
سیکّور sikkor: خارپشت
شیمو she’mo: پشیمان
شوتک shutk: شوید
غروتّ qrutt: کشک
غزوم qa’zum: عقرب
کُترو kotru: توله سگ
کچول ka’chol: سفال
کول kol: آغوش
کلوک kolok: معشوقه
کملک komalak: کاکلی (پرنده)
کوتّ kutt: کر، نا شنوا
کول kaval: هندوانه
گوچه gocha: بچه
گورّ gorr: حلق
گنگر gangar: خرچنگ
گوج gowj: زنبور
گولّه golla: تیلّه
له le: دفعه، بار
له له la’ la: داداش
لش واره lash vAra: شلخته
لکه تو laka’ tow: آویزان
لوکّ lokk: کلفت، ستبر
لموسک lamosk: لُپ
لولّک lullak: حشره
مختو makhtow: مهتاب
مخته mokhta: دلبسته
مزغ mazq: مغز
منگال mangAl: داس
ناجگ nAjg: لخته خون
نواسه nvAsa: نوه
وجگ vajg: بقچه
ورجیندوک varjindok: دل نازک
چند مطلب دستوری:
۱- اگر حرف ب در آخر واژگان چند حرفی فارسی پس از الف بیاید و ساکن باشد در گویش سیستانی تبدیل به واو میشود مانند:
- خواب = خو (xow)
- آفتاب = افتو (aftow)
۲- کلمات سه حرفی نیز که در آخر آنها ن باشد، تبدیل به واو میشود مانند:
- نان = نو (no)
- جان = جو (jo)
- ران = رو (ro)
۳- نکته برجسته در گویش سیستانی آغاز ایستایی یا همان ابتدا به ساکن گفتن بسیاری از واژگان میباشد مانند: ستاره = استاره بخور = ابخار برو = ابرو
ضمایر
مفرد
- مه (me): من
- تو (to): تو
- او (o): او
جمع
- مأ (ma): مای غیر شامل مخاطب
- مشمأ (meshma): من و شما (مای شامل مخاطب جمع)
- مِنوتو (menoto): من و تو (مای شامل مخاطب فرد)
- شمأ (shma): شما
- اوشو (osho): ایشان
مفرد
- منه (mna): مرا
- تره (tra): تو را
- اونه ( ona): او را
جمع
- مأ ره (ma ra): ما را (غیر شامل مخاطب)
- مشمأ ره (meshma ra): ما را (مای شامل مخاطب جمع)
- مِنو تره (meno tra): ما را (مای شامل مخاطب فرد)
- شمأ ره (shma ra): شما را
- اوشنه ره ( oshnara): ایشان را